غزل 1797 مولانا شکایت دل دکلماتورها پری ساتکنی عندلیب و رضا کاظمی (دایی رضا)
غزل 1797 مولانا شکایت دل دکلماتورها پری ساتکنی عندلیب و رضا کاظمی (دایی رضا)
ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمی ترسی مگر از یار بی زنهار من
ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیدهای شب تا سحر آن نالههای زار من
یادت نمیآید که او می کرد روزی گفت گو
می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من
اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان
این بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار من
گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان
تو سرده و من سرگران ای ساقی خمار من
خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر
وانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار من
چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او
گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من
گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان
خواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار من
گفتم منم در دام تو چون گم شوم بیجام تو
بفروش یک جامم به جان وانگه ببین بازار من
مولانا
دکلماتورها پری ساتکنی عندلیب و رضا کاظمی (دایی رضا)
میکس سایت دکلمه
دانلود دکلمه شکایت دل
دانلود دکلمه تصویری شکایت دل
بیشتر بخوانید
غزل 24 غزاسرا سعدی دکلمه شیدا نامور
نان و دندان شعر پرواز همای دکلمه معصومه قائدی
آرزوی محال شاعر فریدون مشیری دکلمه شقایق گیلانی
دلدادگی ترکی شاعر شهریار دکلمه ترکی فرشته سیدنژاد
یاغی مشروطه خواه شاعر حامد عسکری دکلمه حسن بلوچیان
باسلام و احترام می خواستم خواهش کنم اگر امکان دارد غزل ۱۲۹۵ دیوان شمس را سرکار خانم عندلیب دکلمه کنند
سلام وقت بخیر
آرشیو غزلیات در حال تکمیل شدن هستن
به مرور درون سایت در بخش آوای مستان قرار داده میشود
https://avayemastan.deklame.net/