پدر دکلمه و شعر فلور فرشچی
پدر دکلمه و شعر فلور فرشچی
پدر…
نیستی تا ببینی چشمانم
این روزها چقدر شبیه تو شده
.
و دستانم
از لحظه ی وداع تا هنوز …
نداشتنت را بلد نشده
.
و پاهایم
به دنبالت ” درخانه ای ” جا مانده !
که دیگر حتا مرا بیاد ندارد
.
بعد از تو دنیا را کوتاه بخش کرده ام
همانقدر کوتاه
که سهم من از تو
و سهم تو از زندگی بود
.
.
پدر …
هنوز هم خیالت که در سرم گل میدهد
گیسوانم به بهار می نشیند و
بغضها ی پنهانم به عشق
.
پشتِ خاطراتت هزار هزار
قاصدکِ خوش خبر خوابیده
که از پنجره صبح را صدا می زند
.
یادِ دستانی که سر راهش …
دانه ی خوشبختی میریخت و
بوی باران داشت
روی شانه هایم میلغزد …
و تنهایی ام را میتکاند و لبالب افتابم می سازد
.
یادت که در من خالی میشود
دنیایم بوی خوش کودکی میگیرد
و همین قانعم میکند که
تنها عشق تو تمامی نداشت
دکلمه و شعر فلور فرشچی
دانلود دکلمه صوتی
دانلود دکلمه تصویری
بیشتر بخوانید
غزل 2130 مولانا با صدای شیدا نامور
خاطرات بارون دکلمه وشعر آتنا حسنی
تمام نداشتن هایت دکلمه و شعر مریم گمار
ساقی شاعر اکبر باباپور دکلمه فریبا عطاریان
حس آرامش نویسنده سارا زمانی فر گوینده امیر سیاهی