ترس شاعر مرجان پورشریفی دکلمه پرستو شایان
ترس شاعر مرجان پورشریفی دکلمه پرستو شایان
گذشتهام را میانِ نگاهت سپردهام
و لبخندِ دختری را در دورهای دست
شبیه خودم دیدهام
حافظهام را به دستانت دادهام
تا فراموش کنم چیزی را به یاد نمیآورم
تو نگاه میکنی و
من به روزگارِ کودکیام کوچ میکنم
تو از من حالِ خودت را میپرسی و
من تقویمِ روزگارِ سخت را
فراموش میکنم
مرا ورق میزنی و گونههایم
رنگِ سیب میخندد
من که قدِ یک عمر گریستهام
اشک را چه سخت از یاد میبرم
تو همان قهرمانِ داستان و
من تنها عروسکی
که با نوازشِ تو آواز میخوانم
و خواب ،
احساسیست که از با تو بودن
به چشمانِ خستهام دست میدهد
نگاهم را میبندم و
دختری با چشمانِ من خواب را میبیند
که حریرِ پرده را جای پیراهن دوست دارد و
انگشتانش را به آرزوی عروسکش
به هم میرساند
با خندهای میچرخد و
پیراهنِ سپید و کفشهای تقتقی را
در آغوشِ کوچکش میفشارد
به لبهای گزیدهی همسایه میخندد و
گوجههای سبز را در چالِ گونهاش
جای میدهد
میخندد و گلولههای اشک را
میانِ خوابِ صورتیاش پنهان میکند
که میترسد از او
از مردِ همسایه
از مردِ آشنا
از دستانِ بیمروتِ درد
و عروسکش ،
جایی برای به آغوش گرفتنِ گریه میشود
و دستانِ مهربانت هنوز
خودش را به یاد میآورد
که تمامِ وقتهای نبودنت
تنها ترس بود که بود
و سایههای مردی بر دیوار
که قلبِ کوچکش را میترساند
تو نباشی ،
من همان دخترِ کوچکم
که برای بزرگ شدن
همیشه ترس را
از چشمانِ عروسکم دزدیدهام
شاعر مرجان پورشریفی
دکلمه پرستو شایان
میکس آرش
دانلود دکلمه
دانلود دکلمه تصویری
دکلمه های بیشتر
دوستت دارم دکلمه و شعر آزاده ملائی
چه کنم شاعر علی قهرمانی دکلمه نگار سلطانی
خدای پروانه ها نویسنده عاصی گوینده محمد دشتی
مرغ خیال شاعر سولماز بختیاری دکلمه علیرضا چولابی
عشق راز آفرینش شاعر داود همراز دکلمه راحله افسری
آوای مستان
دکلمه های فروغ فرخزاد
دکلمه های استاد فریدون مشیری
دیوان صوتی حافظ با صدای مدرس زاده