کاش شاعر دکتر سالار عبدی دکلمه افسون غفائی

کاش شاعر دکتر سالار عبدی دکلمه افسون غفائی

کاش از چشمان تو ، راه فراری داشتم
یا در این ویرانه ، آرام و قراری داشتم

کاش غیر از اینکه می میرم برای چشم تو
در دل بازار تهران ، کسب و کاری داشتم

سادگی کردم ندانستم که با عنوان دوست
سالها در آستین خویش ، ماری داشتم

حال امروزم نبین از اصل و اسب افتاده ام
من هم ای دیر- آشنا ، ایل و تباری داشتم

موسِقی ؛ جریان خونم بود و شریان حیات
بر لبم آوازی و در دست ، تاری داشتم

یاد باد آن روز و شب هایی که در کوی وفا
در سرای بی قراری ها ، قراری داشتم

می رسیدم منتظر می ماندم و می آمدی
شادمان بودم که من هم گُل – عُذاری داشتم

تو ولی عاشق نبودی و هوس در کار بود
تو خزان بودی که من جای بهاری داشتم

حیف از شوری که در شعرم به پایت ریختم
کاش در وادی عشق ، آموزگاری داشتم

تو! عروس دیگری بودی و من هم شاعری
که زمانی از عزیزم ، انتظاری داشتم

شاعر دکتر سالار عبدی

دکلمه افسون غفائی

تنظیم سمیر رستگار

 

دانلود دکلمه

 

دانلود دکلمه تصویری

بیشتر بخوانید

غم عشق شاعر نجمه زارع دکلمه پرستو شایان
دوستت دارم شاعر ليلا كردبچه دکلمه منیژه افشار
خدای پروانه ها نویسنده عاصی گوینده محمد دشتی
مکاشفه های تن او شاعر دکتر صالح بوعذار دکلمه فریده بینایی