آسمان دکلمه و شعر سامان ایرانی
آسمان دکلمه و شعر سامان ایرانی
آسمان دکلمه و شعر سامان ایرانی
صدای رعد و برق می آید
و آسمان مثل
همیشه ابری ست !
انگار آسمان هم دلش
از آدمها پر است
و گله ها دارد از زمینیان !
آنقدر که از تَه ِ دل
در حال بارش است !
من پشت پنجره
در حال تماشا کردن ام ،
دلم می خواهد که زیر
باران بروم
اما هراس دارم از صاعقه ها …
صاعقه هایی که نه
رحمی در دل دارند
و نه مُروتی !
دقیقا همانند
عده ای از زمینیان …
زندگی ام درحال
متلاشی شدن است
و دیگر نیست مرا هیچ امیدی …
و ناامیدانه به آینده ی
خویش می نگرم …
حال که به خود آمده ام ،
متوجه شده ام …
اعتماد هایی
که من به این و به
آن کرده ام
حماقتی بیش
نبوده است !
به دفتر زندگی ام
که می نگرم از ورقهای
سوخته پر است …
آنقدر که آدمهای پست
روزهایم را تلخ چون زهر ،
و زندگی ام را تباه کردند !
پای وفا داری
به عشق غرورم
بارها شکست !
و هربار تنهای
تنها تکیه دادم به دیوار
اتاقی که با زندان برایم هیچ فرقی ندارد …
دکلمه و شعر سامان ایرانی
دانلود دکلمه
دانلود دکلمه تصویری
دکلمه های بیشتر
دوستت دارم دکلمه و شعر آزاده ملائی
دلبر شاعر مریم قهرمانلو دکلمه فائزه عسکری
چه کنم شاعر علی قهرمانی دکلمه نگار سلطانی
عشق راز آفرینش شاعر داود همراز دکلمه راحله افسری
یار قاصدی شاعر استاد شهریار دکلمه فریبا صحاف ابراهیمی
آوای مستان
دکلمه های فروغ فرخزاد
دکلمه های استاد فریدون مشیری
دیوان صوتی حافظ با صدای مدرس زاده
