طوقی دکلمه و شعر امید یاسین

طوقی دکلمه و شعر امید یاسین

طوقی دکلمه و شعر امید یاسین

طوقی دکلمه و شعر امید یاسین

روطلسمِ شب سربی، شبای بی همنفس
تق و تق داره صدای کفشِ قیصری میاد،
توی دنیای پر از دود و قفس آجر وسنگ
وقت پرکشیدن و‌جون کندن طوقی میاد،

طوقی جلد بوم ما نشد که گندم نداریم
رفت وپر زد تاسرش خوردبه طاق آسمون،
فاطی رقاصه شده واسه یه لقمه نون شب
رسم نامردی شده رسم قشنگ کوچمون،

زیر بازارچه ی این شهر آااخدام پاپتیه
روزایِ قحطیِ مرده حکمِ شب مرگ صداست
دوره دوره همین دلای آسموون جوله
تو دلم تیر خلاصه مرگ این ترانه هاست

گوش من کَر شده از صدای زوزهٔ خودم
کوچه‌مون قُرُق شده تودست چندتا ناکسه،
صدای بی بی نمیاد پشت هر هق هق شب
خیلی وقته صدامون به آسمون نمیرسه،

آاخدا کجااای تقدیری که داغوونه دلم
انگاری کسی داره تو پشتم چاقو می زنه
مرد و نامردی کجای سرنوشته نارفیق
برق دشنت توچشات بدجوری سوسو میزنه

خان دایی مُرد و دیگه پهلوونی تموم شده
سگ ولگرد اینجا گزمهٔ خدای کوچه هاس،
توی حلق شب پر از ناله های عرق سگی
زیرپای شب شکست‌‌ مردی ک چهرش آشناس،

دوباره خنجر نامردی نشست تو پشت من
توی قلب هرکسی که مثل من سوته دله،
دالاهو مرگِ یه کوهه تو دل خسته ی من
این روزااا مسلخ عشقه قرنِ دشنه ‌و دله،

نفسِ کهنه ی تنگسیر تکیده از سکووت
شیر مَمَد دلش بریده و دیگه ناااا نداره،
پشتِ فرمون توشبای گرگ ومیش دریده شد
نیش خنجرِ رفیق ‌این دیگه حاشا نداره،

دوره دورهٔ همین لاتااای کوچه خلوته
دوره دوره ی سقووطه نٙزنی می زننت،
مث‌ گرگ کز نکنی گوشهٔ این شب سکوت
زیر بازارچه ی دنیااا نکشی می‌کُشنت،

ازهمون روز که سر گوزنا طاق جنگله
ردّخون مثل یه رگ توی چشام کشیده شد،
طوقی پر زد ازقفس تا بره سمت آسمون
صدای گلوله پیچید نفسش بریده شد،

داش آکل خون تونگاش تلوتلو میخوره هی
خیلی وقته دیگه از گلو صداش درنمیاد،
وقتی رستم شده نالوتی بی چاک و دهن
تیغ حرف آدما زخم داره خنجر نمی خواد،

داش آکل جات خالیه توی شبای گرگ ومیش
وقتی صورت خدا سرخ هزارتا سیلی شد،
بذار تو خودم باشم غرور تو زخمی نشه
کاکا رستم خنجرش تیز هزارتا لیلی شد،

جای بارون از نگاه آسمون خون می چکه
اینجا بازارچه ی نامردایِ روسری سره،
با یه زخم نیمه جون جام ته انفرادیه
سوته دل اونیه که مردونگی هاش بیشتره

گرگ شب میگن کمینه تو دل سیاه من
روی زخمام تاکه نیمه شب بشه نمک زدم،
دونه دونه واسه ی مترسکا خط و نشون
پاشنه ی کفشو کشیدم به دلم رٙکٙب زدم،

تق و تق داره صدای کفش قیصری می یاد
آی نٙفس کِش همه ی گُذر رو می‌بندم یه روز،
کو فاطی ؟ بگو بخنده به همه ستاره ها
نفس کینه ی نامردااا رو می بُرم یه روز،

بگو گم شن همه نامردا که قیصر اومده
گوش بده پلنگ زخمی نعره می‌کشه توشب،
بگو برق خنجرش قدرت و پایین می‌کشه
ماه نقره کوب می‌فهمه که تمومه بهت شب،

چشم قدرت انگاری کوره که دردا رو ندید
انگاری کوره که همدست یه دیوونه شده
رج به رج نشئه ی شلیکه خیال هر گوزن
داره بارون میزنه اَشی مشی بی لونه شده

وایسادی زل زدی به کجای تیکه های من
دشنه رو بکش که قلبم دیگه خیلی زخمیه،
وایسادی زل زدی به کدوم جهنم دلت
وقت قیصر شدنه وقتی تراااانه زخمیه،

دنیامون پر شده از، داداشایِ آب منگولیاا
زیر بازارچه نشستم تا یه روز #قیصر بیاد،
حالا ناااامردی شده ،تموم رسمِ آدمااا
واسه زخم این دلم یه روزی #همسفر بیاد،

نالوتی دلم روبردی دیگه دلشکستنت پای چیه
انگاری توهم داری مثل همه عوض میشی،
خیلی وقته نمیااای ببوسی زخمای منو
انگاری تو هم داری رفیق نامردا میشی،

دکلمه و شعر امید یاسین

 

دانلود دکلمه

 

دانلود دکلمه تصویری

دکلمه های بیشتر

نبودن نویسنده حمید سلیمی دکلمه سالار بختیاری
بانوی من شاعر نزار قبانی دکلمه محمدرضا کاکائی
نبض هستی نویسنده و گوینده کتایون جوان قهرمانلو
پاییز زرد شاعر دکتر شعله میرفتاح دکلمه افسون غفائی

deklame

مدیر سایت های دکلمه . آوای مستان . بلاگ شاعران و عشق زیبا

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *