میشود شاعر بود شاعر محسن آریا دکلمه وحید آریا

میشود شاعر بود شاعر محسن آریا دکلمه وحید آریا

میشود شاعر بود شاعر محسن آریا دکلمه وحید آریا

میشود شاعر بود شاعر محسن آریا دکلمه وحید آریا

“در روزهایی که زندگی و‌ مرگ فرق چندانی با هم ندارند
می شود شاعر بود…”

در خزانی محول الاحوال
حول باران طناب پیچیدیم
اشک سرخی مقلب الابصار
روی جنگل کویر پاشیدیم

زندگی باوری مزاحم بود
وقتی از عشق باز می گشتیم
مرگ، ایمان لاغری که چرا
با گدایان چاق رقصیدیم

صد هزاران بهار مردابی
قدر یک بوی گل نمی ارزد
ما بقایای ریشه ای بودیم
که بدون درخت خشکیدیم!

هیچکس داغدار خاطره نیست
گوش کوچه کر است ای توفان
سرفه ای کن تو ای ستاره ی لال
باز هم بی دلیل خندیدیم

خوب و بد معترض به حال همند
مست و نشئه ، مخنّث و دیّوث
بین قنّاسه ها و خنجرها
پل زدند و به پشت خوابیدیم!

گرگ اهلی شده به دست دو موش
موش سگ خوار و موش آدم خوار
ذیل نام جلیله ی گربه
گوسفند سخنوری دیدیم

کاش می شد سری به بتکده زد
تا ببینیم شخص ابراهیم
خدعه کرده است و امتی بزدل
از تلافی لوط ترسیدیم!

شاعر محسن آریا

دکلمه وحید آریا

معرفی اثر یاس

میکس ستاره

 

دانلود دکلمه

 

دانلود دکلمه تصویری

بیشتر بخوانید

نیستی دکلمه و شعر مژگان بختیاری
برگریزان نویسنده و دکلمه کتایون جوان
کاش شاعر دکتر سالار عبدی دکلمه افسون غفائی
بزرگترین آرزو شاعر احمد شاملو گوینده مدرس زاده

deklame

مدیر سایت های دکلمه . آوای مستان . بلاگ شاعران و عشق زیبا

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *